- ۱۸ دلو ۱۳۹۹
سلام به حضار گرامی!
میخواهم سخنانم را به یادی یک خاطره از ماندگاری که سالها در آن، روزنامهنگاری کردم آغاز کنم. ما آقای پریانی را «سلطان» میگفتیم، در جریان کارهای روزنامهنگاری. وزیر داخلۀ وقت آقای اتمر (وزیر خارجۀ کنونی) به دلیلی که انتقادهای تند میداشتیم، یکروز اطراف دفتر «ماندگار» را محاصره کرد. خبر رسید که سلطان ما (پریانی) را بسته کرده میبرند. ذهن من کار کرد و برایش گفتم که از دیوار بالا برو و خودت را آنطرف دیوار پرتاب کن. «سلطان» هم توافق کرد و ما هم زیر پایش یکچیزی را گذاشتیم، وقتی پریانی بالای دیوار بالا شد، دید که آنطرف دیوار، هشت متر بود و نتوانست فرار کند… بعد ما ماندیم و دوسیهها و دهها پروندۀ پیهمی که کارد را به استخوان ما رسانده بود.
کار روزنامهنگار، کار یک فرهنگی، کار یک نویسنده و منبرشدن برای حق است و فرازکردن حقیقتی که مردم افغانستان شیفتۀ آشکارهگی این حق هستند. من فکر میکنم که هر روزنامهنگار و خبرنگار، رسالتی را که شمس تبریزی دارد، دارد. شمس را میگفتند که اینهمه سودا، پریشانی و دلآشفتهگی برای چیست؟ گفت، فقط برای یکچیز: خویشاوند بودن حق و بهحق رسیدن.
من بهعنوان معین نشرات در پیوند به سخنان آقای پریانی، میخواهم بگویم که این سرزمین قانون دارد، مدنیت دارد، ارزش دارد، دهۀ دموکراسی داشته و جنبش مشروطۀ اول و دوم و سوم دارد. این سرزمین خون پاک بسیاری از اندیشمندان و روشنفکران را دارد، و من بهعنوان کوچکتان، (معین نشرات) هستم، بههیچوجه اجازۀ سانسور را به کسی نخواهم داد.
گپ دیگر اینکه اگر کاریکاتور من و سرپرست وزارت اطلاعات و فرهنگ تا به هرکسی که شما اقدام میکنید، نقد و اعتراض میکنید، ستایشنامه برایتان میدهم. ما برای پرورش خرد نقاد اینجا هستیم، من خوب میدانم که وقتی به رشاد ششساله در حملۀ انتحاری فروشگاه کابل جان داد، نامه نوشتم و در نامه هم با همان وجدان پاکی که آنوقت داشتم، گریه میکردم و پس از چاپشدن در روزنامۀ ماندگار، حداقل ده نامۀ شخصی از شهروندان افغانستان به من رسید. محک و سنجش حقیقتگرایی در واقع همان محتوا و بازتابی است که ما باید رسالت خود بپنداریم و این را آفتابی بکنیم
چند کار را میخواهم از آدرس معینیت نشرات که در آستانه شدن است همهگانی کنم. البته به ابتکار جدید رهبری وزارت اطلاعات و فرهنگ امسال ما میزبان جایزۀ خبرنگار سال هستیم، خوشا به کسی که در این دور پیروزِ عرصۀ روزنامهنگاری و خبرنگاری افغانستان خواهد شد. این جایزه، جایزۀ دستکمی نیست، نیم میلیون افغانی اختصاص دادیم که برای برندۀ جایزۀ خبرنگار سال بپردازیم. فراخوان و دیگر کارهای آن اجراشده و داوران بینالمللی برایش تعیین شده است. تمام رسانهها خبرنگاران و تصویربرداران، میتوانند خودرا نامزد کنند. پیام دیگر ما جایزۀ تندیس کتاب است. ناشر خوب افغانستان نویسندهای که اثر پدیدار کرده و بعد زباندانی که برگردان کرده متن را چه به زبان فارسی چه به زبان پشتو چه به زبانهای دیگر؛ اینها هم خود را نامزد کنند تا جایزۀ تندیس کتاب را از آدرس ما بگیرند.
گام سوم، ما جشنوارۀ موسیقی جام جمهوریت را مطرح کردیم. برای ما تا حال ده سروده از رامشگران افغانستان رسیده است.
ما در برابر تفکر طالبانی و دهشت افگنی ایستادهایم و همین رامشگران و چکامهسرایان میتوانند نامزد باشند. گام دیگر ما جشنواره فیلم سرباز است. سرباز برای کودک، سرباز برای آزادی، سرباز برای مادر و سرباز برای میهن.
فیلم مستند سه دقیقهیی تا سی دقیقهیی از تمام هنرمندان افغانستان در بیرون و داخل که تا حد یکمیلیون جایزه دارد. مستندسازان باید نامزد مستند سرباز باشند که ما فرهنگ را ببریم به سنگر و از طریق سنگر مبارزات خود را انجام بدهیم.
نکته دیگر اینکه ما طرزالعمل مصوونیت خبرنگاران را داریم. من اولین گامی را که بهعنوان معین نشرات انجام دادم، تعدیل رسانههای همهگانی بود. این قانون از نظر من بسیار چالش دارد. همین اکنون برای اصلاح اپلیکیشن قانون چیزی نیست، برای تلویزیون دیجیتل چیزی نیست، برای کانال یوتیوب چیزی نیست. یک شهروند افغانستان از یوتیوب ماهانه ده هزار دالر درآمد دارد، من چگونه بتوانم مالیۀ این را بگیرم یا نظارت به آن داشته باشم؟
اتاق تولید در معینیت نشرات با تلویزیون کوچک اطلاعات و فرهنگ فعالیتش را قطع نوار خواهد کرد. اتاق نظارت ساختم این را نیز به تمام رسانهها اعلام میکنم که چنان ساختار و نرمافزار نظارتیای پیریزی کردم که از روشنفکر تا هرکسی که صاحب یک رسانه است اگر خلاف قانون عمل بکند من از کیبورد لپتاپ خودم میتوانم متوقفش کنم. این سانسور نیست این رسیدن به یک دولت قانونی و محتوای درست رسانهیی و کار درست رسانهیی در افغانستان است. ما بهسوی اصلاحات در عرصۀ اطلاعات و فرهنگ میرویم.
حالا سه نکتۀ دیگر
یک: خرد نقاد زمانی شکل میگیرد که ما محتوا و گفتگو و معنویت طرح تیوری نظریه و معرفت و فرهنگ نقد را واقعاً ایجاد کنیم. آرزو داریم که روزنامۀ راه ماندگار، ستونی برای کودک، خانواده، روانشناسی، فرهنگ، ادبیات نمایشی، حوزۀ زبان، تولید اندیشه و خرد نقاد و بعد تحلیلها و نگرشهای سیاسی و فلسفی که وظیفه یک روزنامه است بپردازد.
دو: بحث دیگر اینکه، ما موضوع امنیت و چالش خبرنگاران را هرلحظه زیر نظر داریم. واقعاً تهدید در برابر خبرنگاران وجود دارد و این تهدید، ناشی از تفکر طالبان و دهشت افگنان است. ما با تروریزم رسانهیی روبرو هستیم این نقطه را هم بدانید که ما برای هفتهزاز خبرنگار، موتر زره و خانۀ مصوون فراهم نمیتوانیم! ما باید در این مسیر قربانی بدهیم. خون من سرختر از خون یک سرباز نیست.
سه: ما چارهای جز ایستادهگی، صلابت و مبارزه در برابر دهشت افگنی و وضعیت تیرۀ مستولی شده بر سرنوشتمان نداریم. در دورۀ ما گزارشنویسی در سطح کابینه تقدیر شد. تا من معین هستم و آقای زهیر وزیر؛ سانسور وجود نخواهد داشت و وزارت اطلاعات و فرهنگ در کنار جامعه رسانهیی خواهد ماند.
من مدیون این چوکی نیستم سخن حق گفتن برای من جهاد اکبر و فرمان پروردگار است ازاینرو میخواهم بگویم که دموکراسی باخرد نقاد پرورش پیدا میکند.
یک شهروند هیچگاه نباید از اعتراض و نقد سازنده دست بکشد. تا معنویت دموکراسی تا بینش دموکراتیک و اندیشۀ منتقد و نقاد تا خرد نقاد تا پرسشهای بنیادین، تا شهروند مسئلهساز و مسئلهپذیر در افغانستان کنونی همهگیر و فراگیر نشود ما به تحقق و توسعه نمیرسیم. مبانی فرهنگ باید با این حرفها شکل بگیرد. سال ۱۴۰۰ را بالای ما حساب کنید من یکسال برف دیگرها را از بام نشرات پاک کردم یک پرونده وجود نداشت یک نام رسانه جابجانشده بود.
تعهد ما بر این است که برسیم به چنین جایگاهی. ضمن مبارکی به آقای پریانی خواهشمندیم تا طنز را نیز در روزنامه جا دهند. ما نشر زنبیل غم را احیا خواهیم کرد.
من تعهد بر این دارم که در عرصۀ روزنامهنگاری کار رسانهیی و رسیدن به اصلاح اندیشه رسانهیی در افغانستان گامهای کوچکی را بردارم در این راستا پالیسی نشراتی را ما دادیم به رأیزنی مسودۀ چندین قوانین را آماده کردیم. ساختار و کارشیوۀ نظارتی را آماده میکنیم. ما میرویم به سراغ اصلاح اندیشۀ رسانهیی. ما آثار چاپنشدۀ کشور را چاپ کردهایم و اگر از اول اینگونه میبود امروز فرهنگ از حاشیه به متن میبود.
Comments are closed.